English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
decreasing U نقصان گیرنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
backwards U کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
backward U کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
requests U سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requested U سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requesting U سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
request U سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
signalling U 1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده
consignee U گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
degression U نقصان
decline U نقصان
declined U نقصان
declines U نقصان
declining U نقصان
falling off U نقصان
decrease U نقصان
decreases U نقصان
shrinkage U نقصان
decreased U نقصان
falling-off U نقصان
shortages U نقصان
depletion U نقصان
shortage U نقصان
diminishes U نقصان یافتن
diminish U نقصان یافتن
to peter out U نقصان یافتن
deficiency and defect U کسر و نقصان
wanted U نقصان نیاز
want U نقصان نیاز
decrease U نقصان یافتن
magnetic decay U نقصان مغناطیسی
mass defect U نقصان جرم
decreases U نقصان یافتن
decreased U نقصان یافتن
ischmia U نقصان خون در عضو
is on the wane U رو بزوال یا نقصان می گذارد
anaphrodisia U نقصان قوهء باء
decrescent U روبه نقصان گذارنده
ischaemia U نقصان خون در عضو
wanes U رو بکاهش گذاشتن نقصان یافتن
waned U رو بکاهش گذاشتن نقصان یافتن
wane U رو بکاهش گذاشتن نقصان یافتن
decay U ضعیف شدن پوسیدن نقصان
decaying U ضعیف شدن پوسیدن نقصان
decays U ضعیف شدن پوسیدن نقصان
decayed U ضعیف شدن پوسیدن نقصان
atrophied U نقصان قوهء نامیه لاغرکردن
is on the wane U درحال کاهش یا نقصان است
waning U رو بکاهش گذاشتن نقصان یافتن
atrophying U نقصان قوهء نامیه لاغرکردن
atrophy U نقصان قوهء نامیه لاغرکردن
atrophies U نقصان قوهء نامیه لاغرکردن
dificiency U نقصان درامد و عدم کفایت مبلغ پیش بینی شده جهت اجرای کار
barrage reception U سد گیرنده
assignee U گیرنده
accipient U گیرنده
adopter U گیرنده
getter U گیرنده
grantee U گیرنده
acceptor U گیرنده
prehensile U گیرنده
touching U گیرنده
receptor U گیرنده
catcher U گیرنده
consignee U گیرنده
recipients U گیرنده
recipient U گیرنده
sensor U گیرنده
fetching U گیرنده
payee U گیرنده
payees U گیرنده
receptors U گیرنده
catchy U گیرنده
addressee U گیرنده
reciptacle U گیرنده
receiver U گیرنده
prehensorial U گیرنده
reciever U گیرنده
catchiest U گیرنده
prehensory U گیرنده
receivers U گیرنده
addressees U گیرنده
catchier U گیرنده
bribee U رشوه گیرنده
transferee U انتقال گیرنده
transferee U تحویل گیرنده
chemoreceptor U گیرنده شیمیایی
television receiver U گیرنده تلویزیونی
thermoreceptor U گیرنده دمایی
cessionary U انتقال گیرنده
cell receptor U گیرنده سلولی
tither U عشر گیرنده
catch of guage U گیرنده بارانسنج
transceiver U فرستنده و گیرنده
transreceiver U فرستنده و گیرنده
tube receiver U گیرنده لامپی
distance receptor U گیرنده دوربرد
acceptor level U تراز گیرنده
determiners U تصمیم گیرنده
determiner U تصمیم گیرنده
amateur receiver U گیرنده اماتور
beat receiver U گیرنده تداخلی
two valve receiver U گیرنده دو لامپی
volumetric receptor U گیرنده حجمی
baroreceptor U گیرنده فشار
bailee U تحویل گیرنده
auto radio U گیرنده اتومبیل
concluder U نتیجه گیرنده
sound probe U گیرنده صوتی
itching palm U دست گیرنده
mortgagee U رهن گیرنده
interoceptor U گیرنده درونی
interoceptor U گیرنده احشایی
enteroceptor U گیرنده درونی
enteroceptor U گیرنده احشایی
offtake canal U کانال گیرنده
donee U هبه گیرنده
exempted , adressee U گیرنده استثنایی
exteroceptor U گیرنده برونی
mechanic recepter U گیرنده مکانیکی
iterant U ازسر گیرنده
inductance U گیرنده انرژی
high fidelity receiver U گیرنده رابط
grantee U انتقال گیرنده
loanee U وام گیرنده
grabber hand U دست گیرنده
fondler U اغوش گیرنده
feoffee U گیرنده تیول
donee U گیرنده هدیه
donee U گیرنده هبه
receiving antenna U انتن گیرنده
receiving set U دستگاه گیرنده
consignee U گیرنده امانت
receiving set U گیرنده رادیویی
communication receiver U گیرنده مخابرات
clocker U گیرنده وقت
rejuvenescent U جوانی از سر گیرنده
revenger U انتقام گیرنده
radio receiver U گیرنده رادیویی
proprioceptor U گیرنده عضلانی
pledgee U رهن گیرنده
distilling receiver U گیرنده تقطیر
opiate receptor U گیرنده افیونی
passcatcher U گیرنده پاس
pawnee U رهن گیرنده
photoreceptor U گیرنده نور
decision maker U تصمیم گیرنده
crystal set U گیرنده اشکارساز
pledgee U وثیقه گیرنده
single circuit receiver U گیرنده یک مداره
jams U سد گیرنده پاس
borrower U قرض گیرنده
receiver U فرف گیرنده
borrower U وام گیرنده
payees U گیرنده وجه
payee U گیرنده وجه
receivers U گیرنده رادیویی
receivers U فرف گیرنده
prepossessing U گیرنده جالب
acquisitive فرا گیرنده
strikingly U موثر گیرنده
striking U موثر گیرنده
receivers U دستگاه گیرنده
nociceptor U گیرنده درد
jam U سد گیرنده پاس
jammed U سد گیرنده پاس
trainees U تعلیم گیرنده
receiver U دستگاه گیرنده
borrowers U قرض گیرنده
receiver U گیرنده رادیویی
comprehensive U فرا گیرنده
trainee U تعلیم گیرنده
borrowers U وام گیرنده
transceiver U دستگاه گیرنده فرستنده
radio sextant U گیرنده امواج کیهانی
receiver gating U ولت افزایی گیرنده
receiver output volume U شدت صوت گیرنده
superheterodyne receiver U گیرنده سوپر هترودین
platforms U رسانگر حامل گیرنده
directional reciever U گیرنده جهت دار
donee country U کشور کمک گیرنده
determinant U تصمیم گیرنده عاجز
determinants U تصمیم گیرنده عاجز
feoffee U زعیم انتقال گیرنده
receiver U دستگاه گیرنده بی سیم
mains receiving set U دستگاه گیرنده شبکه
iterative U ازسر گیرنده تکراری
printing receiving apparatus U دستگاه گیرنده ثبات
receivers U دستگاه گیرنده بی سیم
marginal borrower U وام گیرنده نهائی
periclinal U ازهمه سو شیب گیرنده
pressure points U نقطههای گیرنده فشار
long wave receiver U گیرنده موج بلند
overtaking vessel U شناوه سبقت گیرنده
decision making unit U واحد تصمیم گیرنده
receptors U ستاره مساعد گیرنده
catcher U فرفرههای گیرنده محصول
consignee U گیرنده کالای ارسالی
platform U رسانگر حامل گیرنده
address U نشانی گیرنده پیام
addressed U نشانی گیرنده پیام
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com